گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جلد سوم
باچه باید خورد (بادست یا قاشق)؟






با چه باید خورد ؟

با چه باید دید ؟ با چشم !

با چه باید شنید ؟ با گوش ! و با چه...

و بالاخره با چه باید خورد؟ با دست ! مگر اینکه چشم احتیاج به کمک داشته باشد که عینک لازم است، یا گوش متکی بر چیزی باشد ، سمعک مورد احتیاج است و بالاخره دست اگر به عللی نتوانست رل اساسی خود را برای بدن بازی کند قاشق باید به کار برد.

عللی را که آدم را محتاج به قاشق و و چنگال و کارد می کند زیاد بوده و اهم آنها عبارتند از :

آلودگی دستها ، سوختن آن ، عیب یا نقص عضوی و...

بلا شک توجه فرموده اید که راه و روش انتخابی من متکی بر کم گویی است و به دنبال هر عنوانی بیش از یکی دو صفحه مطلب کشانده نشده اما برای این عنوان «با چه باید خورد ؟» به اقتضای اینکه قاشق چنگال از لوازم زندگی شده و به جای دست به انسانها تحمیل و با شتاب هر چه تمامتر تقلید و انتخاب و همگانی گردیده و بدتر از همه اینکه حتی دستهای ضد عفونی شده با حنا را یز به غرفه موزه ها حوالت داده آنهم نه به احترام و نه به آزادی بلکه با رنجاندن آنکه چشم بینایش ماده عامل ضد عفونی کننده در

ص : 228

حنا را چهارده قرن پیش دیده است !

ماده عامله حنا ، هنوتوکسین (Henotoxine) نام دارد که همان قسمت رنگین حنا را درست می کند و اگر هزاران سال دیگر هم بر پیشرفت دانش بگذرد بهتر از عناصر رنگدانه ای مشابه موجود در حنا یعنی بهتر از تنطور ، الکل ، مرکور کرم و... برای ضد عفونی کردن پیدا نخواهند کرد که انتخاب حنا برای ضد عفونی کردن دستها و... در 14 قرن خود اعجازی به شمار است (تنها خاصیت حنا ضد عفونی کننده نیست که خواهیم گفت)

آری با رنجش خاطر خطیر همان محترمی که فرمود پیروانش دستهای خود را حنا ببندند همه و همه به ویژه مسلمین آمدند و با قبول ذلت غرب زدگی اینگونه وانمود کردند که با دست خوردن عیب و جهل است و با کارد و چنگال خوردن تجدد و تمدن. با دست خوردن توحش و عقب افتادگی و با قاشق علم و پیشرفت.

با مقدمات گفته شده در خور معلومات اندک خود چنین تشخیص می دهم که شرح و بسط بیشتری در این قسمت لازم است به این امید که شاید تا حدی انجام وظیفه به عمل آید هر چند اگر هم اکنون به زوال یافته های دهات نیز بگوییم با چه باید خورد ؟ خواهند گفت با قاشق ، و اسیران غرور شهر و تمدن و حتی متجددینی که مسائل احتلام خود را نمی دانند همین الان مرا به اتهام به اضمحلال رساندن شرایط نظافت داغ کرده و نشاندار ساخته و با آنکه هنوز در جزر و مد اندیشه خود گرفتارند و مطلب مرا تا آخر برای قضاوت صحیح نخوانده اند نام مرتجع یا متعصب را به من

ص : 229

خواهند داد ! و یک لباس فراخ امل بودن را بر من خواهند پوشاند ، نه برای عیب پوشی بلکه برای جابجا کردن صحیح و سقیم ، ولی در جلد دوم گفتم نه آنقدر مرتجعم که اختراعات جدید ، پیدایش وسائل سریع السیر ، ارتباطات تلفنی و امواجی ، مبارزات حزبی ، تدریس دانشگاهی ، پروازهای فضایی را از یاد ببرم و نه آنقدر از مصلحت انسانی دور و بوالهوسم که از ماده و کارخانه پرستی به تهوع نیفتم و به افسار گسیختگی های سکسی و شهوات بدیده احترام و اعتنا بنگرم ، و لذا هر چه درباره ام بیشتر و بدتر گفته شود قدمها را محکمتر بر داشته و قلم را مانند دانه تسبیح با سرعت بیشتری می چرخانیم. فقط از خدا مسئلت می نماییم توفیقم دهاد مرز صواب و خطا گم نکنم و الارقم ارضای تمنیات خوانندگان برای نویسنده ای که با کلمات الهی و علم سر و کار دارد از روی صفر تکان نمی خورد «افنضرب عنکم الذکر صفحا ان کنتم قوما مسرفین» (سوره زخرف) آیا من بر خلاف مفاد آیه شریفه از مبارزه با کارهای غیر علمی برای خشنودی دیگران دست بر دارم و به خاطر کسانی که می خواهند بی بند و باری کنند خود را در بند و قید نمایم ! اگر چنین فکری درباره ام بشود در منطقه ممنوع بیسوادیم قدم نهاده شده است. هدف زندگی این نیست که حتما با عینک دید و با سمعک شنید و با چنگال خورد و برای موجود جانداری متوسل به اعضای مصنوعی و کمک های شد که نمونه و علامت تحقیر و فساد آن عضو است بلکه هرعضو احترام عضوی خود را داشته و باید آن را برای همان کاری که مأمور است به کار برد.

اگر دلیل با چنگال خوردن با استحکام تقلید از غرب

ص : 230

متقن است در آنجا ارزش یک اتومبیل بر یک کودک بیشتر است و یک کارگاه صنعتی زودتر از یک دانشکده پذیرفته می گردد. اگر دلیل دیگری دارید بیاورید و در غیر این صورت دلائل مابسیار است که شایستگی با دست غذا خوردن را می رساند ، و اگر با دست غذا خوردن کسی مرتجع می شود و با کارد و چنگال مراتب تمدن حاصل می گردد ! بگذار متمدن از مرتجع باز شناخته شوند.

پرفسور بزرگی دستیار می خواست ، مراتب را به دانشکده اعلام نمود ، دانشکده به روزنامه کثیر الانتشاری آگهی داد ، چند داوطلب نام نویسی کردند ، روز امتحان فرا رسید ، پرفسور گفت آقایان فقط یک امتحان عملی خواهند داشت ، هر کدام موفق شدند دستیار آزمایشگاهی من خواهند بود.

ظرفی از فضولات آدمی بر میز بود کسی نمی دانست

پرفسور گفت هر کار من می کنم آقایان باید تقلید و تکرار کنند و هیچ کس حق حرف زدن ندارد.

همه را به ترتیب قد به صف کرد و خود در مقدم صف قرار گرفت ناگهان انگشت خود را بر نوک بینی گذاشت همه گذاشتند کتابی را برداشت و گذاشت همه برداشتند و گذاشتند ، چراغ الکل را که خاموش بود فوت کرد همه فوت کردند و... بعد انگشت اشاره خود را به سرعت به ظرف فضولات فرو برد و به شتاب انگشت وسطای خود را به دهان گذاشت همه انگشت اشاره را زدند و همان را به دهان گذاشتند جز یک نفر که دقت کرده بود ، استاد او را پذیرفت. بعضی تقلیدها همینطور است و از روی توجه و دقت و علم نمی باشد. تقلیدی پسندیده و حساب شده است که با دین و دانش روح سازگاری داشته و موافق باشد زیرا :

ص : 231

محال است آنچه را دین نمی پسندد روزی مود تأیید علم قرار گیرد. اگر چنین بود روز بروز چهره قرآن تابناکتر نمی شد بلکه مانند سایر کتب و نوشتجات ارزش خود را بتدریج از دست می داد و بهترش جایگزین آن می گردید.

لازم است برای شروع ، بحث خود را در سه قسمت بیان نمائیم : معلوماتی چند از پوست - دانستینهائی از پوست کف دست و نوک انگشتان که با غذا در تماسند - تغذیه پوست بخصوص کف دست و انگشتان.

دانستنیهائی از پوست :

06/ وزن بدن پوست است. وسعت پوست بدن یک شخص بالغ بر 1/5 تا 2 متر مربع است.

پوست مرز بین فرد و محیط بوده یک حفاظ بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ در برابر میکربها و عوامل مضر دیگر می باشد.

پوست انبار ذخیره هیستامین و سیستین که هر دو عامل مؤثر درازی عمرند می باشد.

پوست کارخانه سازنده ویتامین (D) است.

پوست عضو زنده و فعالی است زیرا نفس می کشد و موادی را از خود دفع می کند.

پوست بعد از مغز پیچیده ترین اعضاء بدنست.

پوست بعد از استخوان مقاوم ترین عضو شناخته شده است.

از عجایب پوست اینکه مانند یک غده اند کرینی دارای

ص : 232

عملی است که در تبادلات تغذیه تشریک مساعی نموده و مخصوصا در متابولیسم آب رل مهمی دارد.

در قطعه ای از پوست به مساحت 2/5 سانتی در 2/5 سه ملیون سلول 6/5 متر عصب و نزدیک بیک متر رگ و بسیاری از اجزاء دیگر مانند غدد عروق و چربی وجود دارد.

پوست خود بخود بدن را شستشو و ضد عفونی مینماید و اینکار بوسیله فعل و انفعالهای بین عروق و چربی پوست انجام می شود.

اگر در محیط سردی قرار گرفتید و پوست شما احساس خطر کرد باید بلند شوید و با ورزش کردن خود را گرم نمائید یا اینکه پوست شما را بورزشی بنام لرزیدن مجبور می سازد و گرمتان می کند. بعلاوه پوست حس می کند که باید درجه حرارت خون هم از طرفی ثابت بماند و اگر خون بیشتری را در خودش جمع کند بقیه بدن کسر و کمبود خون خواهد داشت و اگر خون زیادتری را در خودش جمع نکد گرم نخواهد شد لذا - تن رها کن تا نخواهی پیرهن - پوست بطور ناگهانی سطح خور را جمع آوری نموده بصورت ملیونها نقطه سفت و برجسته ظاهر ساخته و خون سطحی را بداخل بدن که گرم است می راند تا هم خودش احتیاج به خون کمتری داشته باشد و هم خون در سطح در برابر سرما از حرارتش کم نگردد. در عین حال موها نیز راست می شوند تا ضخامت لایه هوای عایق مجاور پوست زیاد شده از دفع حرارت جلوگیری شود و این عمل در حیوانات پست که موی زیادی دارند حائز اهمیت است.

چنانچه در جای گرمی بودید پوست شما برای جلوگیری

ص : 233

از ابتلاء باید خنک گردد اگر آنرا بوسائلی مانند کولر یا سردابه یا... خنک نکردید خود اقدام می کند و همچون شبنم هائی که بر گل می شید مرتب بر سطح خود تراوشها کرده و با عرق کردن و در نتیجه تبخیر شما را خنک می سازد و در عین حال برای ثبوت درجه حرارت داخلی بدن مخصوصا خون در موقع گرمی و یا تب دستگاههای دیگر مانند ریتین بکمک پوست شتافته تنفس شدید شده و سطح بیشتری از خون مجاور هوا قرار می گیرد بدین معنی که شعریه ها باز شده خون برای سرد شدن در معرض تعریق و مجاور هوا قرار داده می شود ، بطور کلی بدن در برابر هوا حکم یک دشتگاه تهویه ای دارد که مرتب و منظم کار می کند و بوسیله ریتین و پوست این عمل مهم انجام می گیرد مخصوصا اگر حرارت خارج بین 15 - 25 درجه باشد و بین 30 و 70 درصد رطوبتش و حرارت تشعشعی 20 درجه ، پوست در نهایت خوبی این عمل را انجام می دهد (درجه حرارت یعنی هوای محیط بر بدن و آنچه مستقیما به پوست می رسد حرارت تشعشعی یا مستقیم گویند).

اگر درجه حرارت بدن به علتی زیادتر از معمول (36/4 تا 37/2 درجه در حالت نشسته و سالم معمولی است) گردد ناراحتی پیش می آید عده ای بین 39 و 39/5 قادر به کار کردن نیستند. بالاتر از 40 درجه دستگاههای تولید عرق و و کنترل گرما عملاً از کار می افتد و شخص مانند یک موجود خونسرد می شود. بین 42 - 43/5 درجه معمولاً مرگ فرا می رسد. همچنین اگر حرارت پایین آید و از 36 کمتر شود از 31 درجه کمتر باز موجود خونسردی خواهد بود (از این رو بین 32 و 43/5 درجه انسان در هوشیاری است و کمتر یا بیشتر آن معمولا بیهوشی عارض

ص : 234

می گردد ولی هوشیاری کامل بین 36 - 39/5 می باشد).

این پوست بدن است که بر خلاف بدن در هوای سرد اگر شخص برهنه باشد تا 20 درجه پایین می آید و حتی در انتهاها (صورت و دستها و نوک دماغ و...) از این هم پایین تر. پوست تا حرارتش حدود صفر نرسد مقاومت می کند و نزدیک به صفر از بین رفتن بافتها شروع می گردد و هر چه ادامه تماس بیشتر باشد از بین رفتن پوست به همان نسبت زیادتر است.

در جای گرم درجه حرارت پوست بالا می رود و تا زمانیکه مراکز و اعضا کنترل کننده گرما خوب کار می کنند پوست بدن این گونه است که همیشه یک درجه سانتی گراد و یا بیشتر خود را از درجه حرارت درونی سردتر می سازد تا گرمای داخل به خارج تشعشع نماید و اگر این اختلاف از بین برود درجه حرارت بالا رفته تب پیش می آید ، و در نقاط بسیار گرم که پوست نمی تواند واسطه بین بدن و محیط بوده گرمای داخل را به علت گرم شدن زیاد از اندازه خودش به خارج بفرستد خطرات فراوانی عارض خواهد گردید ، مقصود این است که پوست با نوسان حرارت محیط درجه حرارتش تغییر کرده بدین ترتیب پوست یک دستگاه تنظیم کننده حرارت درونی بدن نیز می باشد.

همینطور در برابر سرما که از 27 درجه کمتر باشد پوست با وجود حرارت 37 درجه درونی شروع می کند به سرد شدن و از اول عروق پوستی منقبض می شود تا صدمه ای نبیند و باز در اینجا نیز صورت و دستها و انتهاها عکس العمل بیشتری دارند و لذا از ابتدا نقاط مذکور سردشان می گردد اگر حرارت پایین تر آمد حرکت عضله ای ایجاد حرارت می نماید و باز اگر حرارت

ص : 235

کم شد لرزیدن که حرکت دائمی عضلات است پیش می آید.

پوست انسان در حال استراحت در سایه و گرمای 33 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی حدود 60 درصد نه گرما حس می کند و نه سرما و در حالت تعادل کامل با محیط بوده نه گرما پس می دهد و نه حرارتی می گیرد با این مقدمه همانطور که می گویند عقل سالم در بدن سالم است ، من می گویم پوست سالم بر بدتن سالم است ، زیرا هر عضوی خراب شود اگر کوچکترین اثری هم باشد بر روی پوست می گذارد.

پوستی سالم است که از لحاظ داشتن چربی متعادل باشد تعادل مقدار آب در آن برقرار و از لحاظ شیمیایی هم به حالت اعتدال باشد حالت تعادل شیمیایی پوست اندکی اسید بودن آن است که اگر کاغذ تورنسل بر روی پوست بگذارند نه قرمز شود نه آبی بلکه رنگ صورتی پیدا کند.

جای بسیاری از حس ها در پوست است : حس لامسه - حس فشار - حس گرما - حس درد و...) و به همین لحاظ حس لامسه و فشار و گرما و درددر پوست است قرآن برای تجدید کردن عذاب جهنمی ها می فرماید «کلما نضجت جلودهم بدلناهم تبدیلا» ( سوره النسا) مرتب پوست تازه ای به جای پوست جهنمی شده به وجود خواهد آمد تا برای زمانهای دراز سختی عذاب را بچشند.

می دانیم در میان سه ملیارد بشر نمی توان دو نفر را پیدا کرد که خطوط نوک انگشتان آنها ماند یکدیگر باشد حال اگر انگشت شصت یکی سوخت و پوست آن از بین رفت و مجدد پوست تازه ای به جای آن رویید و باز هم همان خطوط اولیه راژنهای

ص : 236

ارثی تجدید ساختمان نمودند که هیچ تفاوتی حتی جزئی با خطوط قبلی ندارد آیا : آیه کلما نضجت جلودهم.... را که بر گشت پوست بعدی به جای قبلی است چگونه خواهید پذیرفت ؟ اعجاز !

تا همین اواخر (تیر ماه 1346) پوست را گیرنده ای که فرستنده اش مغز است و فرستده ای که گیرنده اش مغز می باشد به حساب می آوردند ولی هم اکنون پوست را فرستنده ای می شناسند که می تواند افکار انسانی را به انسان دیگر با نیروی حاصله از مغز به طرق گوناگون (مثلاً حرف مرس) مخابره کرده و در آینده بشر خواهد توانست به از طریق امواج مغزی افکار دیگران را بخواند.

دکتر ادموند دووان استاد لابراتوارهای پژوهشی دانشگاه کمبریج با الکترودهایی که به لامپی می رفتند و بر پوست سرش وصل بودند توانست به دلخواه خود با فکر کردن لامپ ها را خاموش و روشن کنند و طلیعه این بشارت را که به زودی بشر خواهد توانست افکار خود را به دیگری مخابره کند آشکار نمود.

پوست با بوی مخصوصی ناشی از عرق و انیدرید کربنیک رانده شده از ریه ها جالب پشه ها هستند و اگر با اطریا... عرق و بوی پوست را دور کرده یا قدری آبلیمو به نقاط باز بدن بمالیم از گزند پشه در امان خواهیم بود.

برای مطالعه درباره چین خوردگی پوست بدین نتیجه رسیدند که بر عکس سابق که کم شدن ماده ای به نام الاستین را سبب می دانستند هم اکنون کم شدن اسید هیالورونیک را که قابلیت

ص : 237

نگهداری آب را دارد علت می دانند ، و مادر بهداشت بدن و شستشوی صورت و وضو از این کشف استفاده و بحث خواهیم نمود.

طب سوزنی یک نوع طبات چند هزار ساله است که در کشور چین معمول می باشد اساس معالجه با سوزن زدن به نقاط شاخته شده را که ادعا دارند هر نقطه مربوط به جایی از اعضا است درست شده و اخیرا با توجه به اینکه در فرانسه ضمن تجربیاتی که به عمل آمد و امواج الکتروکاردیو گراف قلب های معیوب با تحریک سوزنی نقاط مربوط به قلب تغییرات قابل ملاحظه ای هویدا ساخت این علم مورد توجه مجدد قرار گرفت به هر صورت بنابر عقایدی پوست حاوی نقاط و مراکز مربوط به تمام اعضا است که با تحریک آن نقطه درمان پزشکی عضو مربوطه امکان پذیر است.

اهمیت پوست دست در برابر پوست سر و پوست پا همین بس که پروردگار برای شستن و تحریک آن ناحیه وسیعی یعنی از آرنج تا انگشتان را مخصوص دست دانسته و برای سر و پا به مقدار کمتری دستور توجهی داده است و در بهداشت بدن شرح بیشتری داده می شود.

پوست آیینه تمام نمای احساسات و انفعلات است و انعکاس خوشیها و ترسها و بیماریها در پوست مشاهده می شود (سرخ شدن صورت در اشخاص خجول را برخی یک نوع تصفیه و تغذیه مفید پوست صورت دانسته عقیده دارند در این گونه اشخاص غرور جوانی کمتر دیده می شود زیرا جریان بیشتر خون برقرار است.

کسانیکه در آفتاب کار می کنند ، به پلاژها می روند پوست رنگدانه های ملانین گرفته در خود ذخیره می کند و در نتیجه از

ص : 238

آفتاب سوزی جلوگیری به عمل می آورد و اگر نتوانست به خوبی از عهده بر آید سوختن بدن مسلم است.

کلسترول که زیادی آن برای بدن مضر است از ابتدا زیادیش در پوست جمع شده گاه به صورت کیسه های نرم ( کیستهای سباسه) و گاه به صورت برجستگیهای زرد گزانتوم.

به وسیله پوست می توان شنید (مقالات علمی خارجی مرداد 43)

به وسیله پوست چربی ترشح می شود و ناخن و مو از پوست بیرون می آید.

پوست چون ریه مختصر تنفسی انجام می دهد .

قوای حافظه که در مسیر تمام اعصاب وجود دارد قسمت اعظمی از آن در پوست می باشد.

هم اکنون دیدن و خواندن با نوک انگشتان را که بعضی ادعا کرده اند مورد بررسی است.

پوست در برابر بعضی از مواد یک حالت انعکاس و انفعالی شدید از خود نشان می دهد چنانچه بسیارند کسانیکه در اثر دست زدن به بعضی رنگها و مواد دیگر یک حالت آلرژیک در پوستشان ایجاد می شود.

پوست عضلات و اندامهای عمقی را در برابر ضربه ها مصون می دارد.

پوست با رنگدانه های متغییر که در خود دارد می تواند با هر محیط عمل تطابق را انجام دهد.

برهنه در اطاقی که حرارت معمولی دارد نشسته باشیم 60 درصد حرارت بدن به طریق تشعشع از راه پوست دفع می گردد.

ص : 239

تشعشع حرارتی پوست به صورت امواج مادون قرمز با طول موج 5-20 میکرون یعنی 10-20 برابر طول موج معمولی است که از بدن منتشر می شود و جزو امواج الکترومانیتیک است. چون تمام اشیاء در طبیعت که در درجه حرارت صفر مطلق نیستند از خود اشعه حرارتی منتشر می نمایند لذا بین بدن و محیط او اشعه هایی حرارتی گرفته و پس داده می شود. اگر بدن گرمتر از محیط باشد (زمستان) اشعه از بدن به خارج می تابد و اگر بدن سردتر از محیط باشد (تابستان) اشعه بیشتر به بدن می تابد. ما وقنی در برابر اشعه مادون قرمز حاصل از بخاری قرار می گیریم 97 درصد اشعه ای که می تابد جذب می نماییم و سیاه و سفید و زرد و سرخ یعنی همه نژادها در این قضیه مساوی اخذ می نمایند ولی در برابر اشعه حرارتی جذب با رنگ پوست بستگی دارد ، در سفید پوستان 35 درصد نور خورشید بیشتر جذب شده یعنی انعکاس جرئی دارند.

زمستان روی صندلی سردی می نشینیم به طریق هدایت ، حرارتی از دست می دهیم تا آنقدر که حرارت بدن و صندلی یکسان شده صندلی حکم عایقی پیدا کند - در هوا نیز اگر باد نیاید و ساکت باشد عمل به همین نحو است حرارت هوای مجاور بدن با حرارت بدن برابر شده دیگر حرارتی از بدن دفع نمی شود ولی باد هوای مجاور را عوض می نماید و متناسب با سرعت باد حرارت از بدن به پوست رسیده دفع می شود.

در آب مانند هوا نیست زیرا آب قابلیت حرارت زیاد دارد حرارت را به سرعت از نزدیک بدن به نقاط دور دست می رساند

ص : 240

و لذا میزان دفع حرارت در آب چندین برابر دفع حرارت در هوا با همان درجه است.

پوست و نسوج زیر پوست به ویژه چربی عایق بسیار خوبی برای بدن می باشند - وقتی خون از داخل به پوست نرسد قدرت عایق بودن پوست در زنان بیشتر از مردان است.

پوست گیرنده های حسی فراوانی که دارد تنها با گرما یا سرما تحریک نمی شوند بلکه با میزان تغییرات حرارت تحریک می گردند. شخصی که در آب داغ می رود ابتدا حس سوزش می کند عد احساس راحتی و مطبوعی می نماید همینطور در آب سرد.

این قسمت را با این بحث پایان دهیم :

در جلد دوم شهر را به منزله بدن و قسمتهای گوناگون شهر را مانند اعضا مثال آوردیم ریتین را باغها و سبزیها - قلب و عروق مجاری ادراری به منزله لوله کشی ها و فاضلابها و...

شرائین واوروده که خون در آنها جاری است مانند رودخانه ای که از شهر می گذرد سراسر بدن را طی می نمایند، رودخانه به طور مستقیم یا غیر مستقیم شهر را تغذیه می کند و در ضمن فوق العاده آلوده می گردد، خون نیز در بدن آلودگیهایی دارد و موادی در آن است که کمترش در عرق بدن می باشد. برای آنها که می گویند ترکیبات موجود در ادرار و عرق یکسان است، چرا ادرار در اسلام نجس و عرق پاک معرفی شده است؟ کافی است در برابر چنین اشخاص پاسخ دهیم که آب رودخانه هنگام عبور از شهر آلوده است ولی در کناره رودخانه چاه حفر می کنند که ترکیبات کمتری از رودخانه در آب آن چاه خواهد بود و آن را به صحیح یا غلط آلوده نمی دانند. د نیست نسبت ترکیبات موجود در عرق و پلاسمای خون را مختصرا بیاوریم.

ص : 241

سدیم Meq80Meq-142- پتاسیم 1-5/2- منیزیم 5/0-5/1 کلر 5/86-103 - اوره، N Mg%15Mg%-15 گلوکز 2-100 - اسید لاکتیک 35-15- پروتئین 7gm%-0gm% که تراکم کلرورسدیم در عرق کمتر از پلاسما و گلوکز پلاسما صد میلی گرم درصد گلوکز عرق صفر و اسید لاکتیک در عرق بیشتر از پلاسما و تراکم پروتئین پلاسما زیاد و عرق صفر است و با این توجیه سئوال کسانی که می گویند عرق، رقیق شده ادرار است اشتباه بوده و ملاحظه فرمودید که عرق تیجه فیلتراسیون پلاسما نیست بلکه یک ترشح غددی است که ترشح غددی را در هیچ قسمت از بد نیز اسلام نجس ندانسته است (راجع به اسپرتوماتورئید خواهیم گفت) و لذا این وجه تشابه بی جا نیست که رودخانه های عبور کننده از شهر آلوده اند رودخانههای پر خون شهر بدن (عروق) را نیز اسلام نجس و آلوده دانسته و قسمتی از آن آلودگیها را که جدا شده است (ادرار) آلوده حساب می کند.

معلوماتی چند از پوست کف دست :

ضخامت پوست در نقاط مختلف بدن فرق می کند نازکتر از همه پلک هاست به ضخامت نیم میلی متر و ضخیم تر از همه پوست هشت میلی متری کف دست و پاست.

پوست دست و پا طبقه سطحی سفت تری با سلولهای شاخی شده دارد که در نتیجه فواصل بازتری دارند.

گیرنده های قوای حسی که مربوط به پوست است در پوست دست به خصوص نوک انگشتان بیشتر می باشد چنانچه برای تشخیص حتی زبری و نرمی و سفتی و شلی یک پارچه از انگشت استفاده

ص : 242

بیشتر و بهتری از سایر نقاط بدن می شود.

در زیر پوست قسمتهای بدون پوشش مانند دستها ، پاها و گوشها شبکه وریدی پیوسته ای وجود دارد که ارتباط مستقیم بین آرتریول ها و وریدی آنها وجود دارد و میزان خونی که به این شبکه وارد می شود تا 30 درصد میزان برون ده قلب می تواند برسد . ( صفحه 1158 فیزیولژی گایتون).

نزدیک کردن دست روئیدن بعضی نباتات را تسریع میکند.

بعقیده دکتر کاستر دوریل: گاه نزدیک کردن دست بعضی میکروبها را می کشد (17 دیرزیستن).

فاور می گوید : قوه ای که از دست انسان خارج می شود نه تنها میکروبها را در درون لوله های لابراتوار می کشد بلکه ممکن است از گندیدن و پوسیدن مواد حیوانی و نباتی جلوگیری به عمل آورد.

بعضی عقیده دارند می توان عضوی را با ماساژ دست و برق به نحوی که ثبت شده است به حالت مومیایی در آورد.

شدت اثر دست بر روی اعضای موجود زنده بیشتر از قسمتهای دیگر بدن است چنانچه برگ گل به زودی با تماس دست آزرده می شود ، کسانیکه در خواب عادت دارند کف دست یا پشت دست یا ساعد خود را روی پیشانی بگذارند برای مقایسه و سنجش انتخابشان بهتر است زیرا می بینیم آنکه کف دست روی پیشانی میگذارد حتی در سنین پائین چین و چروکهای بیشتری باشکال مختلف هندسی بر روی پیشانی خواهد داشت و یا مقدسانی که هنگام وضو دست را بتمام باز کرده و بخوبی همه صورت را با آب ماساژ میدهند صورت نورانی تر و شادابی دارند.

ص : 243

میدانیم بین هر سه میلیاد نفر بشر هرگز دو نفر یافت نمی شوند که خطوط انگشتان آنها کاملاً شبیه یکدیگر بوده باشد و از این لحاظ گاه با انگشت نگاری دست ، و امروز با انگشت نگاری پا و جدیدتر بافر کانس امواج حاصله از صدا برای شناسائی اشخاص اقدام مینمایند ، و نمی دانیم آیا ارتباطی با اینکه قرآن نیز در روز جزا همین سه عضو را بشهادت می طلبد وجود دارد یا خیر «یوم تشهد علیهم ارجلهم و ایدیهم...» (سوره نور)

حس فشار در دست چنان است که میتوان زرده خام تخم مرغ را بدون آنکه از هم بپاشد در دست نگهداشت و گاهی نیز با انگشتان فشاری معادل ده کیلوگرم بر سانتیمتر وارد آورد.

با ده انگشت میتوان صد تریلیون حالات و اوضاع مختلف با انگشتان داد و این یک موهبت عظیمی است که بانضمام عطای انگشت شصت بانسان او را در کلیه کارها بخصوص هنرها موفق داشته و وجه تمایز انسان از سایر حیوانات میباشد (وجه تمایز بزرگی که مقام بعد از مغز را دار است) حتی امام علیه السلام در آنجا که پروردگار میفرماید بنی آدم را گرامی داشتیم اشاره به انگشتان بنی آدم نموده و گرامی داشتنش را ضمنا با انگشتان وی نسبت میدهد (مطلبی که تازه طرفداران فرضه تکامل عنوان کرده اند) حرارت بدن بیشتر از دست و پاها تلف می شود.

انگشت دستهای صاحبان حرفه ها و اصناف با هم تفاوت دارد و گاه بدینوسیله میتوان آنها را از هم باز شناخت مثلاً انگشتان خمیر گیر باد کرده و نجارها سبابه و شصتشان پینه داشته و ویلو نیست ها و گیتاریستها سه انشگتان کلفت دارند.

ص : 244

بعضی از امراض از روی وضع انگشتان شناخته میشوند مانند انگشتان چوب طبلی رماتبسمی ها و انگشتان خشک و سرد در اختلالات تیروئید و انگشتان زرد و بدبو در حصبه و انگشتان لکه لکه در اختلالات ناشی از غدد فوق کلیوی.

از روی مشخصات انگشت میتوان بصفات بعضی پی برد اگر انگشت وسطی کوتاهتر از کف باشد شخص بی غمی است اگر درازتر بود شخص حساس و منظمی است و اگر سفت بود... حتی بعضی از روی خطوط انگشتان و کف دست پیشگوئی کرده و در این قسمت دکتر و روانشناس وجود دارد.

از روی حرکت انگشتان میتوان فکر طرف را تا حدودی خواند. اغلب اگر انگشت را به بینی مالیدند علامت منفی و انکار و نارضایتی است چنانچه آنها که زبانشان اندکی لکنت دارد با تکرار شدن گرفتگی زبان انگشت خود را بعنوان عدم رضایت از نحوه حرف زدن خود به بینی میمالند و اگر کسی با شما حرف زد یا شما با کشی حرف زدید و انگشت به بینی مالید بدانید مخالف است. اگر کسی با انگشت دست بموهای سرش میزند علامت تصویب و تأئید کار خود است چنانچه نویسنده ای جمله علمی یا ادبی خوبی مینویسد انگشتان خود را در موهایش فرو میبرد و بیرون می آورد. اگر کسی با انگشت آستین خود را میگیرد از کارش راضی است اگر کمر بندش را گرفت علامت فتح و فیروزی در کاربگمان خودش است. اگر انگشت روی دهان گذاشت علامت تردید و اگر روی دندان گذاشت علامت تعجب و اگر انگشتان دو دست را نوک بنوک نهاد علامت تسلیم و احترام در برابر طرف و اگر انگشتان را در هم فرو و لابلای یکدیگر قرار داد علامت

ص : 245

خنثی یا بیکار بودن در برابر سخنان طرف یا وضع مجلس بوده و اگر انگشتان یا کف دست را زیر زنخ و چانه گذاشت نشانی از فکر بیهوده یا اندوه است که اسلام با دو قسمت اخیر روی خوشی نشان نداده است. (دست زیر چانه گذاشتن و انگشتان را لای هم کردن) (1)

رنگ دستها انعکاس وضع بدن است : اگر دست مرمری بود باید از دستگاه خونسازی مراقبت کرد و خود را به پزشک نشان داد. اگر دست سرمازدگی پیدا می کند و مرتب شقاق دارد وضع غدد مترشحه باید بررسی گردد. اگر انگشتان سیاه بود در کودکان بیشتر امراض مادرزادی و در بزرگان اغلب نشانی از بیماری قلبی است.

دستی که مرطوب باشد علامت تاثر و اضطراب است.

دست سرد نشانه ای از ضعف است و این بدن تقویت لازم دارد.

اگر مفاصل دست نرم و قابل انعطاف باشد احتمالاً غده هیپوفیز خوب کار نمی کند.

ساختمان همه دستها یکسان است دارای 27 استخوان جدا از هم و 19 سری عضله و هزاران پیوند عصب و عروق و یک میلون و پانصد هزار عضو حسی کوچک در دو دست که با اندازه 31

1- بد بودن انگشت لای هم کردن را جائی خواندم آدرس اسلامی آنرا دو باره خواستم پیدا نکردم خوانندگان محترم لطف فرموده آدرس داشتند اطلاع دهند.
ص : 246

تمام بدن است می باشد.

آزمایشاتی بعمل آمده نیتجه این است کسانیکه از دستهای خود کمتر استفاده می کنند بیشتر دچار تندخوئی و عصبانیت می شوند.

در نوزادان بکار بردن دست راست و چپ باندازه یکدیگر است ولی بتدریج برای بکار بردن نیروئی سعی می کنند دست راست خود را بکار برند و خلاف این رسم نزد بعضی ها تعجب آور است.

اگر فراموش نفرموده باشید در جلد دوم (قسمت مسجد) گفتیم مستحب اسلامی است که هنگام دخول مسجد پای راست و برای ورود به مستراح پای چپ را اولین قدمم بگذارند و افزودیم که در پزشکی قانونی نیز هست اگر کسی هدف واقع گردید یا غش کرد یا بنحوی دیگر افتاد اگر پای راستش جلو بود برو می افتد و اگر پای چپ جلو بود بعقب می افتد و لذا مسلمانی که بهمین استحباب بظاهر کوچک عمل کند هرگز در مستراح نیفتاده و بمسجدی که مورد احترام مسلمین بوده و همیشه پاکیزه است خواهد افتاد.

اگر دقت کنید بعضی از حرکات بدن بطرف معینی بهتر انجام می گیرد مثلا بطرف چپ بهتر می توان چرخید یا در طرف چپ بدو چرخه سوار شد و برعکس بهتر بطرف راست خوابید و ... برای اینکه قسمت راست بدن سنگین تر است و این سنگینی بعلت وجود کبد می باشد ، و اگر پای راست جلو بود و برو افتادیم یا پای راست عقب بود و به پشت افتادیم بعلت سنگینی نیمه راست بدن است و بهمین جهت که قسمت سنگین بدور قسمت سبک می گردد

ص : 247

به چپ چرخیدن آسانتر است و بهمین علت که نوزادان دراز کشیده و سنگینی را حس نمی کنند هر دو قسمت را بیک اندازه بکار می برند.

صحت و سقم این مطلب که دست راست و چپ تفاوت اثراتی دارند معلوم نبوده و لذا شرح داده نمی شود از این قبیل که می گویند اگر دم مار را با دست چپ بگیرند نمی تواند سر خود را بالا آورد یا اگر دست چپ به شخص خواب گذارده شود زودتر بیدار می شود و غیره.

بعضی از دانشمندان گویند اگر نوزادی بر حسب اتفاق بتدریج دست راست خود را بکار نبرد و باصطلاح چپی باقی ماند چنانچه کودک را مجبور باستفاده از دست راست نماید لکنت زبان پیدا خواهد کرد بهر صورت رابطه مسلم روانی دست با مراکز مغزی و پیوستگی مکانیکی وی با سنگینی بدن و ارتباطهای گوناگون دیگر بین دست و سایر قسمت های بدن سبب شده است برای مطالعه دست توجه بیشتری نمایند و امروز بهمین علت موفق به کشف این معجزه دست شده اند که ساکت گذاردن و استفاده نکردن از دستها سبب دلسردی و تندخوئی می گردد. اینکه هر کس ساخته دست خود را دوست دارد و رضایت خاطرش با نگاه بآن در مواردی بیشتر از حل یک مسئله غامض فکری حاصل می گردد شاید بهمین علت باشد که مصنوع یدی در عین حال باعث تسکین خاطرش شده است.

با دست می توان نطق خود را آتشین کرد و سخنان خود را رساتر نمود (دستهائی که ناپلئون بطرف اهرام مصر هنگام سخنرانی با حرکاتی موزون دراز می کرده است سخنان او را تا

ص : 248

اعماق جان سربازانش فرو می برده است) گاهی نمی توان مطلبی را با زبان بطرف رساند که با کمک دستها می توان.

با دست تسلط بر دیگران و هیبوتیسم کردن آنها آسانتر بوده حتی با دست افکار عالیه هدایتی حضرت موسی تجلی م ینمود (ید بیضا) پسیکانالیز نشان داده است که دست و پا اغلب نماینده و مظهر کامهای وازده و سر کوفته ما برای حمله و هجوم می باشد (صفحه 205 راه نو در سلامت روان و تن از فرانک اسلوتر روانشناس و پزشک ، ترجمه آقای محمد مهریار)

پوست را خصائصی بود که دست ها علاوه بر داشتن آنها دارنده امتیازات گفته شده نیز می باشند.

تغذیه پوست : از اینکه پوست بدن آب و مواد قندی و بعضی مواد دیگر مانند ارسنیک ، سرب و ... را جذب می کند شکی نیست. بعلاوه داروهای محلول در اتر و الکل و روغنها و چربیها در صورتیکه مالش داده شوند بسهولت جذب پوست می شوند ، علاوه تر طریقه کاتافورز و ایونتوفورز بوسیله جریان گالوانیک معروف است.

نه تنها پوست بدن بر روی غذاها ئ غذاها بر روی پوست اثر می گذارند بلکه اثر تمام کائنات حتی ظرفی که در آن غذا می گذاریم بر روی غذا قطعی و مسلم است (اثر کلیه اشیاء موجود در طبیعت را که در درجه حرارت صفر مطلق نباشند که نیستند و از خود اشعه حرارتی منتشر می کنند. بر روی یکدیگر باثبات رسانده اند)

گرما ، سرما ، باران ، یخچال ، ستارگان و دست شما

ص : 249

که برای گرفتن غذا و در دهان گذاشتن خلق شده همه و همه بر روی غذاها اثر دارند و اینک یک مورد آزمایشی راجع به اثر کاغذی که احتمالا شما نان خود را در آن خواهید پیچید !

زنی وارد مطبی می شود ، بر چهار چرخه نشسته و سه نفر کمک بودند تا او را به طبیب برسانند زن با مرکبش وارد می شود می گوید :

آقای دکتر من بکمک شما احتیاج دارم. دکتر می فهمد می خواهد باغر شود ، رژیم لاغری می گیرد بمقصود خود می رسد چهار چرخه اش را بدکتر می بخشد تا دکتر متخصص رژیم لاغری در موزه خود بعنوان یک دلیل دیگر مبنی بر قاطعیت رژیم لاغری آنرا محفوظ بدارد. اما چه شد که آقای دکتر رشته رژیم دادن را برای تخصص انتخاب کرد از خودشان بشنوید.

من خیلی چاق بودم ، خواندم که رژیم برگه هلو لاغر کننده است سال 1939 بود رژیم گرفتم بعد از شش ماه بوزنم اضافه شده بود ، 1940 تصمیم به خوردن غذاهای کم کالری مانند کاهو و غیره گرفتم باز در آخر سال 9 کیلو اضافه شده بودم ، هنگام حمله ژاپونیها به «پرل هاربور» چون لباس هیچیک از افراد نظامی بتن من نمی خورد ارتش مرا نپذیرفت ، کشتی های تجارتی بکمبود طبیب دچار شدند در یکی از آنها بکار مشغول شدم ، در اولین سفر که بطرف بندر (لیورپول) می رفتم وسط راه به کشتی ما اژدر زدند غرق شدیم من چند روزی روی تخته پاره ای بودن نجات یافتم مرا به بهداری کشتی بردند و مورد آزمایش قرار دادند که متأسفانه سه کیلو سنگین شده بودم 19 سال از این واقعه گذشت من سنگین ترین پزشکان کالیفرنیا بودم برای خرید

ص : 250

کمربند قبلا سفارش می دادم ، یکبار که کلفت منزلم گیج بود یکی از پیراهنهای مرا بجای ملافه روی تشک پهن کرد ، یکی از روزهای گرم تابستان 1959 مدیر یکی از بیمارستانها مرا برای استراحت بباغ خود دعوت کرد پذیرفتم یک روز صبح زود که مشغول تماشای حیوانات مزرعه بودم دیدم گاوها ، اسبها ، خوکها ، بره ها و شگها همه چاقند اما بزها همه لاغر و بشاش و پر جست و خیز.

در این هنگام یکی از اختراعات تقدیر اتفاق افتاد زیرا متوجه شدم یکی از بزها مشغول خوردن جعبه مقوائی بود و دگری یک قوطی خالی کنسرو را می جوید. بالاخره معلومم شد که بزها ظرف غذا را دوست تر می دارند. بقطار سوار شدم سه ساندویچ ژامبون و پنیر خریدم بیاد خوشبختی بزها و بدبختی چاقی خود افتادم بدون معطلی یکی از ساندویچ ها را از پنجره بیرون انداختم و کاغذی که ساندویج را در آن پیچیده بودند خوردم ، بعد یک لیوان کاغذی از قهوه آوردند لیوانش را خوردم سپس خلال کردم کاغذها را از لابلای دندانهایم بیرون کشیدم و خوابیدم همان روز بعد خود را کشیدم با کمال تعجب دیدم که دو کیلو سبک شده ام. این رژیم را که در سایه مرحمت ریش جنبانیدن بزها بدست آمده بود به برنامه و نظم در آوردم اما هر چه را می خوردم می ترسیدم که جویده باشم بابد فرو برده باشم و گیری یا ابتلائی پیش آید.

یک روز در شورای پزشکی بیمارستان جریان را به تفصیل گفتم فورا هیئتی مرکب از سه نفر متخصص مواد غذائی ، سه نفر کارشناس دستگاه هاضمه و شش نفر زیست شناس بعلاوه چهار

ص : 251

نفر چاق که افتخارا خودشان را در اختیار هیئت گذاشته بودند باضافه هفت راس بز و یک نفر دام پزشک مأمور رسیدگی شدند. سه هفته به بزها سیب زمینی و دسرهای رنگ رنگ دادند و بما نیز رژیم ذکر شده را خوراندند و در نتیجه ما چهار نفر 137 کیلو از وزن خود را از دست داده بودیم و بزها 38 کیلو سنگین و در نتیجه تنبل شده بودند بالاخره پس از پنج هفته هیئت گزارش خود را در پنج صفحه تنظیم و مسترد داشت که خلاصه آن چنین بود.

کاغذها و قوطیها و لفاف مواد غذائی آن قسمت از مواد مفید و لازم غیر چاق کننده ای را که در هر ماده غذائیست جذب می کنند.

ما بمفاد و مفهوم قضیه فوق که (ترجمه ای از مجلات خارجی است) باور کردنی باشد یا نباشد یا بتوان آرا بمورد اجرا و عمل آورد یا نیاورد ، کار نداریم فقط خواستیم پشتوانه ای برای سخن قدیمی ها که می گفتند غذاهای تازه و بیات شدهاختلافی دارند بیاوریم بعلاوه نشان دهیم که غذا بر ظرف و ظرف بر غذا اثر می گذارند و حتی همان قاشقی را که دستور داده اند در صورت لزوم از چوب انتخاب شود نشان دهیم چگونه هنگام فرو بردن در ظرف تغییراتی ایجاد می کند که بیکی از آن دگرگونیها اشاره می شود.

پیل چیست ؟ سالهای اول دبیرستان چنین تعریف می کردند ظرفی است محتوی مایع الکرولیت دار که دو فلز مختلف در آن است (نشادر و روی و زغال سنگ بطور معمول).

اکنون اگر ظرف شما بر خلاف انتظار اسلام غیر عایق

ص : 252

بوده باشد غذای نمک دار شما (نمکش هم نکنید خود غذا نمک دارد) اکترولیت است که با فرو بردن قاشق در آن دارنده دو فلز خواهد بود - قاشق و ظرف - در این هنگام همیشه جریان مختصری بین ظرف و قاشق هر چند بسیار ضعیف است بوجود می آید بعلاوه ملاحظه فرمودید که امکان ایجاد نمک های سمی در اثر فعل و انفعالهائی شیمیائی و در نتیجه خوردن سموم پیش خواهد آمد حتی اثر آب خالص را بر بعضی فلزات متذکر شدیم.

بزودی خواهید دید غذای اعراب هنگام نزول قرآن بسیار مختصر و بی اهمیت و شکم پر کن و اهم آنها شیر و خرما و احتمالا گوشت بوده است با چنین قلمرو تغذیه ای ناچیز در برابر دستورات فوق العاده غذائی اسلامی خود توجه صاحب اسلام را بامری که هر روز انسانها با آن سر و کار دارند می رساند ولی برای چادر نشینی و بیابانگردی که مهمترین مسئله روز صدر اسلام محسوب بوده و قلمرو وسیعی داشته هیچ اعتنا و دخالتی نکرده است و دستوراتی راجع به چادرنشینی و حتی برای ثبات نظم در بین آنها نداریم.

دخالت و توجه اسلام به غذا و بی اعتنائی به امور چادر نشینی نشان می دهد که امیدوار بوده چادر نشینی از صفحه روزگار بر افتد و تمدن و شهر نشینی همه جائی گردد اما تغذیه مورد توجه همگانی قرار و بنحو شایسته ای آغاز و انجام داشته باشد.

اگر اسلام بشایستگی با دست غذا خوردن اشاره فرمود ، نه آنکه ظرافت غذا خوری را از دست داده باشد بلکه دستورات بعدی نیز دارد که نزاکت و زیبائی در آن بتمام و کمالست یعنی

ص : 253

اگر اسلام گفته با دست بخور این را هم خواسته که باید سه انگشت با غذا در تماس باشد آن هم انگشتانی شسته و پاکیزه و چه و چه و ... بعلاوه هیچگونه توجهی به قاشق ها و ملاعن فراوانی که معمول آن روز بود نکرده است.

من به خانمی از خانواده ام که اصرار داشت با قاشق و چنگال بخورد و با دست خوردن را بد می دانست روزی توانستم سخنم را بفهمانم که یکی از مجلات مربوط ببانوان را آورد و عکس زنی را نشان داد که قطعه هائی از هویج و خیار سبز بر روی پیشانی و گونه ها و کنار چشمهایش چسبانده بود و زیر آن نوشته بود بدینوسیله پوست تغذیه نموده و مواد لازم را مستقیما دریافت میدارد و چروکها را بر طرف و صاف می کند.

اهم کرمهائی که برای زیبائی هم اکنون ساخته می شود عبارتند از :

کرم کلسترل دار - کرم فعال - کرم آبکی - کرم طبیعی - کرم کامل - کرم جفت - کرم روغن سمور - کرم ضد آفتاب - کرم مغذی - کرم امنیوس که کرم مغذی برای تغذیه پوست بوده و کرم امنیوس از مایع امنیوتیک زائو تهیه میشود و حتی بدرون سلولهای روی پوست نفوذ می کند. حتی در مورد بر طرف ساختن چین های صورت اگر علت آنرا خستیگ و ضعف پوست تشخیص دادند درمان آنرا با اکسیژن دانسته و کرمهائی بدین منظور ببازار آورده اند که اکسیژن را بقشرهای عمیق پوست رسانده بعلاوه پوست را تغذیه می کند ، حتی بعضی ها از قوره مرموزی که در جنین است استفاده کرده کرمهای مخصوص زیبائی می سازند بدین طریق که تخم مرغ را در مخزن های حرارتی قرار داده پس از 228 ساعت

ص : 254

بیرون آورده آنها را با الکل پاک و سپس سوراخ نموده جنین را خارج می کنند و در دستگاه چرخان (سانتر یفوژ) که در هر دقیقه چهل هزار دور میزند به حرکت در آورده با اشیائی مخلوط و محصل را بدست می آورند که بوسیله اسمز (نفوذ از راه نشت) از قشرهای مختلف گذشته وارد قشر همبندی که مخصوص تغذیه پوست است میشود.

مالیدن گل های مخصوص بپاهای رماتیسم دار بخصوص استعمال گلی بنام نیدهارتنیک در اطریش و اعتقاد به جذب موادی از آن معروف است.

هم اکنون صابونهائی که استروژن با آن افزوده اند (هورمون زنانه اضافه کرده اند) و قابل جذب می باشد برای زیبائی ساخته شده و در دسترس است.

در مجله پزشک و دارو شماره 39 سال چهارم صفحه 447 نقل از مجلات خارجی است :

آیا کرمهای ویتامین دار دارای ارزش درمانی هستند ؟ پاسخ : درباره اثر موضعی ویتامین ها در انسان اطلاعات زیادی در دست نیست و از آزمایشهای مختلفی که بر روی حیوانات بعمل آمده تفسیر واحد و یکنواختی نشده است. ویتامین ها برای متابولیسم اپیدرم لازمند و از راه پوست نیز جذب می شوند.

استعملا کرمهای محتوی ویتامین A بخصوص همراه با اسیدهای چرب غیر اشباعی ، که خود نافع است اکثرا در برخی در ماتوزهای کراتولیتیک موجب بهبودی می شود. این عمل در حیوانات سبب عظم اپیدرم و تشدید رویش مو می شود.

ص : 255

(توجه فرمودید که موادی جذب میشود ، برای بیماری پوستی بکار می آید بعنی مورد مصرف پوست قرار می گیرد)

مکانیسم جذب بعضی اجسام از راه پوست بواسطه حل شدنشان در لیپوئیدهای جلد بدن است .

نتیجه آنکه قدر مسلم اینست :

پوست قدرت جذب کنندگی داشته و تغذیه می نماید.

و تماس دست با غذا موجب تغییراتی در غذا و در دست و دبن شده و اگر خواننده ای هنوز باور نکرده است که از راه پوست دست غذا جذب میشود یکی را که بغذائی حساسیت دارد بفرماید ساعتی دستش را در آن بگذارد.

سئوال : گاهی اعلان می کنند سرطان نزد بومیان فلان منطقه دور افتاده ای دیده نشد. زمانی می نویسند در مناطق... که خوراک غالب مردم از خرماست سرطان راه ندارد و خرما را عامل ضد سرطانی معرفی می نمایند. آیا ممکن نیست چون در مناطق مذکور تمدن چنگالی وارد شده یک علت نبودن سرطان این باشد که با دست غذا می خورند ؟(در جائیکه خرما و چنگال و قاشق است سرطان باشد و محلی که خرما هست و قاشق نیست سرطان نباشد).

میکربها تا ضخامت معینی در پوست نفوذ کرده و در مسامات غدد سباسه و غدد عرق و بخصوص در پایه موها قرار گرفته و بدترین آنها استافیلوکک و استرپتوکک است و شستن و ضد عفونی کردن قاشق و چنگال نیز به سهولت انجام و حتی با آب و صابون امکان پذیر است در صورتیکه بر انداختن میکربها از

ص : 256

دست به آسانی نبوده حتی جراحی که با برس و صابون و آب استریت دستها را به مدت ده دقیقه می شوید باز دستکش می پوشد زیرا فقط موفق به به بر انداختن حداکثر 75 درصد باکتریهای موجود شده است.

(طبق آزمایشهایی که در بیمارستان جان هوپنکس شده در هر سانتی متر مکعب صابون3/500/000 عدد میکرب وجود دارد یعنی خود صابون نیز میکرب داراست صفحه 15 شماره 8 سال 10 مجله تندرست) پس چرا با قاشق نخوریم که میکرب از آن بر افتاده و با دست بخوریم که برانداختن میکرب از آن دشوار است ؟

با ذکر این مطلب که اگر دست ها طبق دستور اسلام شسته شود و رعایت بهداشت گردد و باز ایرادی و اشکالی پیش آید و برداشت و استعمال قاشق چنگال پیشنهاد بشود جای آن است که دندآنهارا نیز کشید و دندان مصنوعی بکار برد زیرا دندان طبیعی را نمی توان از باکتریها عاری ساخت ولی مصنوعی را می توان ، یا بین دهان نوزاد و پستان مادر نیز وسیله ضد عفونی قرار داد. همینطور برای سایر اعضای گوارشی که نمی توان آنها را بدون میکرب نمود. وانگهی شما از هر چیز زندگی می خواهید تمتع بگیرید دست زدن به آن یک راه انتخابی شماست اما در باره غذا که یک بهره غیر قابل اجتناب زندگی است باید چوب و فلز بکار برد.

آزمایشاتی که در دانشگاه تمپل و سایر دانشگاهها بعمل آمده این امر را محقق دانسته که هر قدرت عضلانی دستها افزایش یابد قدرت تامل و روشنی فکر ارتقا می یابد و بی ثمر

ص : 257

گذاشتن دستها کار خطرناکی است.

آیا می خواهید گرمی و سردی ، سفتی و نرمی و... غذایتان را با لب و دهان بسنجید یا با دست ها؟ فعلا که بیشتر این قوا در دستهای شماست ، اما چه انتخاب خواهید کرد ؟

فکر نمی کنید لمس با غذا یک راه تحریک در یک قسمتی از دستگاه گوارش باشد!.

علی علیه السلام چون دستها را بعد از غذا شستشو می داد با هوله ای خشک می کرد و چون برای غذا دست می شست دست بهوله نمی زد ، هوله اش را همیشه بمیخی می آویخت. «رایت اباالحسن اذا توضا قبل الطعام لم یمس المندیل و اذا توضا بعد الطعام مس المندیل».

مسلمان برای غذا خوردن ناخن هایش را کوتاه کرده و دستش را شسته و حتی پس از شستن ، دستش به چیزی جز غذا اصابت نمی کند و با آنکه مسامات و غدد سبابه و غدد عرق و کف دست بدون مو است و از هر لحاظ کمتر میکرب در آن نفوذ دارد دستها را حنا بسته و ضد عفونی کرده و راه نفوذ میکربها را به لایه ها بحداقل رسانده و اگر میکربهای ساپروفیت و بی آزاری هم در دستهایش باشد همانگونه است که میکربهای ساپروفیت و بی آزار بسیاری در سوراخهای چشم و بینی وی نیز موجودند.

اگر گفته شود میکربهای ساپروفیت در پوست ممکن است با ورود به بدن فعال و بیماری زا شوند، گفته می شود مدام چنین میکربهائی از بینی و مجاری هوائی فوقانی بسوی معده سرازیرند. کسیکه تغذیه اش اسلامی و عملی است ، غذا را خوب می جود لیزوزیم موجود در دهان میکربهای از دست بدهان رسیده را

ص : 258

معدوم خواهد کرد همچنین وجود سولفور سیانور پطاسیم (غیر از ماده شیمیائی هم نامش) که مخصوصا برای ضد عفونی کردن مواد نباتی خام است اجازه عبور میکربهای ساپروفیت بسیاری بدون تماس متناسب با لیزوزیم یا با سولفور سیانور پتاسیم از پشت بینی و حلق بسوی مری و معده سرازیرند که باز اگر غذا دینی و دانشی است و معده را ضایعاتی پیش نیامده باشد اسید چنین معده ای تمام میکربهای موجود در خود را نابود خواهد نمود مهمتر از همه که ما نمی دانیم آیا ورود دست بیک غذا مانع خروج میکربهای در عمق پوست است یا اینکه موجب بیرون کشیدن آنها از هر سوراخ و منفذی می شود که باز با توجه باینکه اسلام اجازه خوردن غذای گرم را نمی دهد و این پوست است که در اشیاء گرم چون فرو رود یا چیز داغی بر آن بریزد تعدادی باکتریهای مخازن باکتریال عمق پوست بسطح می آیند ولی در غذائیکه بدستور اسلام حرارت متعادلی یافته تصور خروج میکربها از دست مشکل است ، و باز می توانیم بگوئیم اسلام مایلست دستها خوب تمیز باشند و با دست غذا خورده شود و اگر با آنهمه شرح و بسط و ذکر فوائد با دست خوردن تحمل با قاشق خوردن را ترجیح می دهید اسلام آنرا حرام ورد نکرده است ولی دوست می دارد قاشق هم اگر انتخاب می شود چوبی را برتر دارید و دوست تر اینکه خودتان برای خوردن مستقیما از دستها استفاده نمائید و کودکتان هم بلا واسطه از پستانها بخورد نا اینکه فردا بعوان دوری از ارتجاع و دستگاهی بین دهان کودک و پستان مادر (پستان با آنهمه آلودگی از ساپروفیت ها) قرار دهید که در اینصورت مادر بجای لذت رنج خواهد برد و شیرش ترشح کمتری خواهد کرد

ص : 259

و هرمونهای موجود در شیر تغییراتی نشان خواهد داد. هر دفعه که کودک پستان را می مکد و دست نازک و لطیف خود را به پستان می کوبد مادر به اندازه یک مقاربت اقناع کننده لذت می برد. اگر گفته شود پستانها را هم قبل از شیر دادن باید شست و تمیز کرد خواهیم گفت سلولهای شاخی و سفت کف دست زودتر و بهتر از پستان شستشو و پاک می شود و دستها را نیز قبل از غذا باید شست و اگر با پستان شیر خوردن ارتجاعی است با دست خوردن نیز مرتجع شدن است.

در قسمت ظرفها و بهداشت مربوط به آن راجع باثر فلز بر غذا و حتی آب خالص بحث کردیم یادآور می شویم که پرفسور مارشاک و کانتسکی استاد تغذیه اکادمی طب مسکو حتی با نرم کردن سیب زمینی بوسیله چرخ گوشت یا الک فلزی برای تهیه پوره و کتلت و غیره باین جهت مخالف بودند که تماس آنها با فلزات منهدم کننده ویتامین ث موجود در آنهاست. همین الان نیز گفتیم حتی صابونها را نمی توان عاری از میکرب نمود مگر آنها را در جائی ضد عفونی کنند و لذا اگر بخواهیم کاملاً مراعات نظافت کرده با دست بدون میکرب غذا بخوریم باید برای هر مرتبه خوردن مانند جراحی که می خواهد عمل کند دستها را شسته و ضد عفونی کرده و دستکشاستریل بپوشیم ؟ و تازه اگر همین دست را جراح به دهان یا لب ها بزند و بعمل مشغول شود جان عمل شده در خطر می افتد و لذا نه دستها را می توان مانند جراح شست و به خوردن نشست نه می توان با دستهای ضد عفونی شده از میکربهای کنار لب و دهان کناره گیری کرد و در امان بود.

شاید گفته شود اگر در صدر اسلام قاشق بود و نبی گرامی

ص : 260

آنرا می دید نه دستور انتخاب و رحجان آنرا بر دست می دادند ؟ که چون قاشق سابقه باستانی دارد و تا بحال تعدادی از آنها از دل خاک بیرون کشیده شده و در زمان پیشوایان دین نیز معمول و مورد استفاده بوده است لازم به بحث نیست ، یکی از آنهاست «عن الرشید انه احضرت الاطعمه عنده فدعی بالملاعن و عنده ابو یوسف فقال جاء فی تفسیر قوله تعالی و لقد کرمنا بنی آدم و جعلنا لهم اصابع یاکلون بها فاحضرت الملاعن فردها و اکل باصابعه» بطوریکه ملاحظه می فرمائید قاشق را بر سفره ای حاضر کردند حضرت فرمود پروردگار آدمی را گرامی داشت باینکه انگشتان باوعطا فرمود قاشقها را بردند و با انگشتان خوردند (در جلد اول قسمت تکامل تدریجی انواع گفتیم که عطا کردن انگشتان با وضع انسانی خاص موهبتی عظیم است که در درجه بعدی مغز قرار داشته و در نتیجه انسان بدینوسیله گرامی داشته شد) و با این معنی باز می توانیم بگوئیم :

اگر پرسیدند با چه باید دید ؟ بفرمائید با چشم. چناچه سئوال کردند با کدام عضو باید شنید ؟ بگوئید با گوش.

و بهمین منوال اگر گفتند با چه باید خورد ؟ انگشتان خود را نشان دهید.

انسان با توجه به یک خصیصه (دوست داشتن بی بند و باری) و پذیرش بدون فکر یک مطلب (که هر چه مارک کشور مترقی داشت نشانی از ذوق و پیشرفت انسانهاست) وقتی می شنود در فلان کشور مترقی حرب برهنگان پیدا شده (انسانها به صورت غار نشینهای عصر حجر قدیم بلکه زننده تر یعنی لخت مادرزاد همه

ص : 261

جا و نزد همه کس) چندشش نمی شود بلکه بی میل نیست یک سخن خوشمزه ای هم در تأیید کار آنها به زبان بیاورد و شریک جرمی باشد ولی اگر به همان کس گفته شود با انگشتان غذا باید خورد گویا او را به عصر حجر قدیم برگردانده و می خواهیم او را غار نشین نمائیم، خوشبختانه خدا حافظ قرآن است (انا نحن و نزلنا الذکر و انا له لحافظون) آنچناکه :

گویا قرآن را به صورت خورشیدی درخشان در لایه هایی از دانش اعصار و قرون پیچیده اند که با گذشت زمان مرتب لایه ها از آن برداشته می شود و نفوذ و خروج اشعه تابناک آن خورشید علمی بیشتر می گردد و خلاصه تر آنکه گویا قرآن چون همای سعادت نیازمندیهای آفاق و انفس را زیر بال و پر خود گرفته به تدریج با بلند کردن بال و پر چهره آنها را نمایان می سازد.

با این همه پر گویی نپذیرفتند که از یک عضو زنده خود به نام دست باید استفاده غذایی برد برای پستان خانم ها هم واسطه ای درست کنید تا بچه مستقیما از پستان نخورد ! ولی یقین داشته باشید اسلامی که به شستنن لای انگشتان بیشتر توجه داشته وجود میکروبها را در قاشقها و شکافهای ظرف تأیید کرده - دست شستن قبل از غذا را توصیه نموده و اجازه نمی دهد قبل از رسیدن به غذا حتی بهوله برسد - اسلامی که اجازه نمی دهد کسی در غذایش فوت و پف کند متوجه بهداشت دست بوده و آنرا به علت یک امر مهمی که هنوز از ما پنهان است برای خوردن سفارش می فرماید.

ص : 262

بیشتر بگویم اسلامی که اجازه نمی دهد در آبی استحمام کرد که دگری قبل از آن خود را در آن شسته ، برای غذا خوردن سفارش می کند با دست غ ذا خورده و حتی دستور می دهد انگشتان تماس یافته با غذا را در پایان غذا (دست کشیدن از خوردن) لیسیده شود. چه ماده ای از تماس غذا با پوست انگشتان به وجود می آید که اسلام حاضر نیست با شستشو اجازه به هدر رفتن آن را بدهد بلکه انتظار دارد وارد بدن آدمی گردد؟ آینده پاسخ خواهد داد ! ولی هم اکنون ما می گوییم آیا سال قبل کسیب می دانست که اگر گربه را از لیسیدن موهایش ممنوع سازند به زودی خواهد مرد ! اخیرا دانشمندی متوجه شد گربه هایی را که مرتب می شویند و به آنها فرصت داده نمی شود خود را بلیسند به زودی می میرند ، در پی تحقیق بر آمده علت را چنین اعلام داشتند که گربه با با لیسیدن موهای خود ویتامین B یک عامل ضروری حیاتی تهیه می نماید که با جلوگیری از آن موجبات مردنش فراهم می گردد. از کجا که آدمی نیز با لیسیدن انگشتان غذایی خود از ماده مهمی بهره مند نگردد.

شما که در چند صفحه قبل اثر غذاها را بر ظرف و بر کاغذی که نانی در آن پیچیده اند خواندید و به اثر یک فراورده گیاهی بر محصول نباتی دیگر وقوف حاصل نمودید، آیا اثر انگشت، یک عضو زنده بر مولکولهای غذایی ناچیزتر از اثر کاغذ بر نان خواهد بود ؟.

هم اکنون که علاوه بر با دست خوردن موضوع لیسیدن به میان کشیده شده کشیده شد نویسنده را مرتجع نزدیکتر به انتظار است ولی مرتجع تر از من هم بسیارند:

ص : 263

آنکه ماشین بخار و موتورهای حرکتی درست کرد و در نتیجه جت ها و سفینه های فضایی ساخته گردید و پرده از اعجاز نهفته در این آیه به کنار زده شده که می فرماید اسب و خر را برای سواریس آفریدیم و چیزهایی را که نمی دانید و یکی از آنها است که راهها را با سرعت از حد گذرنده نزدیک می سازد (و الخیل و البقال و الحمیر لتر کبوهاو زینه و یخلق ما لا تعلمون و علی الله قصد السبیل و منها جائر - سوره نحل آیه 8).

آنکه با وسایلی چند سال قبل دل آسمان و با وسائل دیگر سال پیش شکم خاک را شکافته که در آنها نفوذ نموده و مصداق علمی این آیه را ظاهر ساختند که می فرماید ای پریان و آدمیان اگر توانایی دارید که در اقطار آسمانها و زمین نفوذ کنید نفوذ بکنید ولی این کار برای شما عملی نیست مگر به وسیله برهان و حجت (یا معشر الجن و اتلانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا به سلطان - سوره الرحمن)

آنکه برای تهیه نیرو سخنی از کلام خدا بهتر نیافت که می فرماید برای ترساندن دشمنان خدا (جلوگیری از حملات احتمالی) به هر وسیله ممکنه ای باید نیرو و سپاه تهیه نموده (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من الرباط الخیل... سوره انفال)

آنکه ماهی ای را یافت که صدها ملیون سال عمر داشت و باعث زنده شدن اعجاز قرآنی ماهی یونس شد که خدا می فرماید اگر یونس توبه و زاری نکرده بود تا روز بعثت (سالیان بسیار دراز) در شکم ماهی می ماند (قرآن قبلاً به عمر بسیار طولانی ماهیها اشاره کرده است).

آنکه ثابت کرد سخن حضرت سجاد درست است که بزرگترین

ص : 264

راه سرایت و با از آب است (اللهم و امزج میاههم بالوبا) آنکه نشان داد همانطور که حضرت صادق فرمود مقاربت های زشت سبب ایجاد بیماریهای آمیزشی می شود (اذا زنی الرجل ادخل الشیطان ذکره). آنکه به اثبات رساند ( ان الشیطان مولع بالغمر) که فرموده علی است کاملاً درست بوده و میکروب رطوبت و تاریکی و مواد پروتئینی را دوست دارد. آنکه سخن حضرت صادق را در گوشه لابراتوار عملاً نشان داد که میکروبها بر غذا نشسته و بر آن زهرابه می ریزند (فان الشیطان اذا لم تغط الانیه بزق فیها و اخذما فیها مما شاء). آنکه پس از 14 قرن پرده از سخن پیشوایان دین برافکند که بن ناخن ها، شکافهای ظروف، زیر بغل، سوراخهای بدن، زوایای اطاق و... را محل تجمع میکروبها می دانسته اند.

کپلر و کپرنیک مرتجع بوده اند که سر خیل آنهایند که حقیقت علمی این آیه را آشکار نمودند « ثم استوی الی السماء وهی دخان» (ابتدا آسمانها به صورت دخان بودند) داروین مرتجع بود که این آیه قرآن را بخت سلطنات علمی خود نشاند که جنبندگان و خزندگان و پرندگان و پستانداران به تدریج انواعی بودند که بر کره زمین سیادت داشتند «و الله خلق کل دابه من ماء فمنهم من یمشی علی اربع...» (سوره نور). آنکه گفت همانگونه که حضرت صادق فرموده جنین در شکم حتی از اکسیژنی که مارد به بدن خود می رساند استفاده می کند. و باز مرتجع در این اواخر کسی است که بر عقاید صد ساله خلاف قرآن خط بطلان کشید و گفت « ثم زینا السماء الدنیا بمصابیح» درست نه آنچه

ص : 265

تا کنون دانشمندان گفته بودند و آنچه از کرات آسمانی، خورشید و ماه و... آسمان نزدیک کره زمین را روشن می کنند عمر کمتری از کاسارها و کهکشانها و کرات موجود در اعماق آسمانه دارند که شرح و تفصیل جملگی را تا کنون در جلدهای اول و دوم خوانده اید. ولی مرتجع تر از آنها که نام بردیم یعنی مرتجع تر از ده ها هزار دانشمندی که تا کنون برای پرده بردای از روی واقعیتهای علمی اسلامی کوششها نموده اند کسی است که در آینده نزدیک می گوید

دستتان را بشویید و به سوی غذا بروید و با انگشتان خود غذا بردارید و پس از غذا انگشتان خود را لیسیده سپس آنها را شستشو نمایید زیرا اهم فوائد آن برای انسان عبارتند از....؟.

حقیقت این است که همیشه در اطراف سوراخهای چشم و دهان و... به ویژه در سوراخهای بینی مقدار معتنابهی میکروب وجود دارد که وجود بسیاری از آنها که ساپروفیت و بی آزارند در رودها ضروری و لازم است و کسیکه خوب تغذیه شد و عوامل دفاعی بدنش به خصوص مجاری فوقانی هوایی و تغذیه اش به ویژه لوزتین وی متعادل بود در تعدیل و تنظیم میکروبهای موجود در امعاء رل اساسی خود را ایفا کرده هر گاه شمارش آنها از اندازه کمتر بود از همه جا به خصوص از پشت سوراخهای بینی باکتریها را به سوی مری سرازیر می نماید و اگر به قدر کافی موجود بودند وسائل دفاعی برانگیخته شده آنها را از بین خواهد برد (خوب توجه فرمایید که هم باید میکروب موجود باشد و هم

ص : 266

باید وسائل دفاعی مجهزی در برابرش مهیا کرد که آنها را از بین ببرد زیرا بدن به اجساد باکتریها و به عوامل تحریک کننده دفاع احتیاج دارد و بدون وجود آنها عوارض گوناگونی به وجود خواهد آمد) از این رو با دست تمیز غذا نخوردن و با قاشق و چنگال خوردن ما را مجبور می سازد در پایان گفتار اختلاف بین دو دسته را به طور اختصار بیاوریم تا هر کس برای انتخاب یکی از آنها بتواند تکلیف خود را روشن سازد.

(یک) برای دوری از میکروبها و جلوگیری از عفونت ها باید با قاشق چنگال غذا خورد.

(دو) محمد نبی گرامی فرمود فرمود با انگشتان تمیز غذا بخورید و کار طرفدارن این قسمت به جایی رسیده است که دکتر کاستر دوریل می گوید دست اگر به بعضی اشیاء نزدیک شود برخی میکروبها را می کشد (صفحه 17 دیر زیستن).

قاشق تمیز ممکن است در عین حال استعمال آلودگی مجدد پیدا نماید ولی دست تمیز هنگام استعمال کشنده آلودگیهاست

یک سئوال دیگر : مگر نیست که شما به زودی فرویدیسم را پذیرفتند و مخصوصا اگر جوان بودید چون به مطالب سکسی و جنسی (که تقریبا همه مطالب از این گونه بود) می رسید بر او آفرین می گفتید؟ مگر نیست که فروید می گوید کامیابی از روابط جنسی از روز تولد تا ساعات مرگ هر زمانی به نوعی جلوه گراست و نوزادی که انگشت خود را می مکد یکی از آن انواع می باشد چگونه برای رسیدن انگشت به دهان کودک کامیابی و سودی قائلند ولی این احتمال مگر داده نمی شود که رسیدن دست همان کودک در سنین بالاتر به دهانش خاصیتی داشته باشد. (از مفاد آیات

ص : 267

و اخبار چنین معلوم می شود که مقصود اولیه اسلام پاکیزه نمودن دستهاست و ضد عفونی کردن آنها را با حنا چنانچه بعدا شرح خواهیم داد یک موضوع انحصاری نبوده می توان ماده ضد عفونی دیگری مشابه آن انتخاب کرد).